و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!

ساخت وبلاگ
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : بگذارید,بگویم, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 8:24

همه با این نکته آشناییم که: "گناه"، یکی از مهمترین آموزه‌های فرهنگهای کهن بوده است، خصوصاً در ادیان، و بخصوص در ادیان ابراهیمی. و باز می‌دانیم کسانی بنحو مدی این بحث را کرده‌اند که به بعض بیماریها-اگر نگوییم همه-، نسبت گناه می‌داده‌اند. یعنی کسی که بیمار می‌شد، می‌گفتند او بعلت گناهی بیمار شده‌ است: بیماری-اعم از جسمانی یا روانی-، فقط و فقط نشانه‌ی گناه بود. اور کلیت این بحث هم درست نبوده باشد-و و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : مضاعف, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 15:18

ایوان ایلیچ  حقوق خوانده بود و در دوران دانشگاه، در درس منطق آموخته بود: « کایوس انسان است‌؛ انسان فانی است، پس کایوس فانی است.»  در واقع ایوان ایلیچ یاد گرفته بود که «همه‌ی آدمها می‌میرند »، ولی این« همه » شاملِ حالِ« همه » بود، جز خودِ ایوان ایلیچ! ایوان ایلیچ استثناء بود، به همین علّت مرگ همیشه به خانهٔ دیگران می‌آمد نه او، دیگران بودند که بایستی نگران می‌بودند  نه او و دیگران در وقت احتضار و و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : شَکلِ, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 0:56

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : کَالْمیّتِ,بَیْنَ,یْدِیَ,الْغَسّالِ, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 0:56

غریب نیست که وقتی حُزن هجوم می‌آورد، در شکم‌ات احساسّ درد می‌کنی؟ اندوهی که متراکم شده باشد انگاری، اینقدر متراکم که انگار کلّ وجودت چگال شده باشد، الان انگار در تخت از شدّت فشردگی و چگال شدن، دارم غرق می‌شوم و فرو و فروتر می‌روم. احساس دلتنگی می‌کنم حتّی، و بقول دوستی، دلتنگی هرجورش« یاغی » است. مُدام احساس می‌کنم که الان می‌خواهم گریه کنم،نچشمانم داغ شده اند و انگار چیزی در جایی فروپژمرده باشد و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3genesis0 بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 0:56

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3genesis0 بازدید : 69 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 0:56

آخرین روزهای پاییز ۱۳۸۴، از میدان اصلی شهر رد می‌شوم، کمی عجله دارم، می‌خواهم برسم جایی برای انجان دادن کاری. به سمتِ شرقی میدان رسیده‌ام، یک لحظه و فقط یک لحظه چشمم به دیوار می‌افتد، مکث می‌کنم، چهره‌ام شاید حیرت زده است، انگار چیزی می‌بینم و نمی‌خواهم باور کنم. نوشته است فردا... . عکس‌اش هم همان لبخند خاص را دارد.  یک هفته قبل‌تر. رفته‌ام مجتمع ورزشی تا ببینمش، به باشگاه ژیمناستیک می‌روم، دارد و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : میلاد, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 0:56

فی عینیکِ خلاصةُ حُزنِ البشریَّه... 


در چشمانت خلاصه‌ی اندوه انسانهاست... 


"نِزار قبانی" 

و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : عینیکِ, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 0:56

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : ناخوشی, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 0:56

وقتی بر تخت سفید درد می کشی و می نویسد و آرام می گیری:

ما شکیبا بودیم و این است کلامی که ما را به تمامی وصف می توان کرد



و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : خاطرت,حضورت,التیام, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 61 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1396 ساعت: 18:14

هنگامی که سرما خورده باییمیمی گویم سرما خوردهیم و مثلا اسم انگلیسی یا نام آن را در تونپیسیتی بنویسید، به معنی نگویید: nasopharyngitis، من نشنیده‌ام پزشکی نام فنّی سرماخوردگی را بگوید، حتّی وقتی خودش سرماخورده.  طیّ سالها، دوستانی را دیدم که مبتلا به سرطان شدند، سه نفر از بهترین دوستانم را از دست دادم، و بسیاری کسان دیدم که از دست رفتند، بعضی هم همچنان درگیر درمانند، بعضی درمان شدند و بعد از مدّتی و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : کَنْسِر,بُرجِ,چهارم؟, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1396 ساعت: 18:14

می‌گویند پیچیده است، چند دارو برای دو مشکل جدّی پیچیده‌تر کرده است. انگار همه چیز در فضایی مه‌آلود غوطه‌ور بوده باشد، روشن نیست امتداد درد به کحا می‌رسد، معلوم نیست استمرارِ درد چه خواهد کرد...  من از موهبت و محبت و خیرخواهی و مهربانی آدمهای خوبی برخوردارم، بقول بودا می‌شد بدتر بشود، و سخت نیست تصور کنم کسانی از ابتدایی‌ترین امکانات درمانی محروم‌اند، در ایران خودمان یا سودان جنوبی یا سوریه و یمن و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3genesis0 بازدید : 72 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1396 ساعت: 18:14

شخصیت داستانی 'شرلوک هومز'، در جایی شغل خودش را اینطور تعریف می‌کند[مقل به مضمون]: « من کاراگاه خصوصی‌ام، این شغل را خودم اختراع کرده‌ام و هیچ کس دیگری در جهان چنین شغلی ندارد. شغل من منحصر به‌فرد است.» -بهنظرم می‌رسد-یا دقیق‌تر: احساسِ خامِ من اینست-، که مشاغل دو نوع‌اند: یکی مشاغلی که اختیار می‌کنیم، دوم مشاغلی که اختیارمان می‌کنند. اینکه من به صرافت طبع مترجم، ویراستار، جوشکار، مهندس برق، مدرس و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : ρωνεία, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 59 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1396 ساعت: 18:14

بعد از ظهر زهرا لطفاً زنگ زده بود، از حال ناخوبم ناراحت. می‌خواست بیاید بیمارستان بماند، ولی گفتم لازم نیست. ولی خُب الان لازم بود کسی باشد وقتی که درد دارد مثل خوره وجودت را می‌خورد، اما آنکس زهرا نبود که بود و حضورش ضرورت دارد؛ او که ضرورت دارد باشد دورتر است خیلی...و امکان حضورش چه غریب چه محال... نوشتن کمی آرام می‌کند اما درد امان نمی‌دهد بخصوص که به دست هم بزند. این دومین بار است که بستری می و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : گوشهٔ, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1396 ساعت: 18:14

بعد از چند روز وقتی دارند از ساختمانی به ساختمان دیگری منتقل‌ام می‌کنند، این آهنگ که بسیار دوست‌اش می‌دارم را پخش می‌کنم، بنحو عجیبی شعر بتمامی و شفاف در خاطرم حاضر می‌شود. برایم مهمّ نیست شعر را برای سید بَرِت سروده یا نوشته‌اند یا نه، شعر زیباست چه برای او می‌بود چه نمی‌بود؛ ولی برایم بسیار مهمّ است که این آهنگ مدّتی است-و اوّلین بار است-، در لحظات و اوقات و ایامی که از "او" دور افتاده‌ام، و یا و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3genesis0 بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1396 ساعت: 18:14

ساعت 21:30 از یزد به تهران پرواز داشتم، تهران‌نشین نیستم، تهران نیز تنها سر راهم بود، یزد هم از برای دیدن دوستانی مهربان. دو ساعت بعدتر از وقتِ پرواز، در بلندگو اعلام شد، پرواز ما تاخیر دارد! ساعتِ 5 صبح هم از تهران به شهر دیگری بلیت پرواط داشتم.  رفته طبقه بالا، دفتر مربوطه. از اوضاع‌واحوال پرسیدم که چه شده، مسؤول مربوطه به آرامی توضبح داد: مشکل فنی دارد، نشتِ روغن. تیم فنی اینجا( فرودگاه یزد)، گفته مشکل مرتفع نشده است، خلبان می‌گوید نمی‌پرد-نپریدن بحاطر مرتفع نشدن مشکل فنی هواپیما نشان از وجدانِ خلبان دارد؟ بنظرم تا حدودی! -، دفتر فنی تهران گفته شما پرواز کنید، اما خلبان زیر باز نمی‌رود و گ و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : فرودگاه, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 71 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 13:06

برای من چندان قابل فهم نیست که چرا بعض آدمها برایشان دوستی، معاشرت، و... با کس دیگری باعث مباهی و افتحار است؛ کما اینکه چندان نمی‌فهمم چرا، آمدنِ کسی به خانه‌شان-که لابد به دوستی و معاشرت و... با او افتخار می‌کنند-، باعث افتخار و...  ایشان است. بخصوص که در موارد و مواقعی، این افنخار با میزانی از تبختر و حودشیفتگی همراه شود؛ توضیح آنکه، کسانی را دیده‌ام مه دوستی و آشنایی و معاشرت و... شان با کس دیگری، باعث شده به بادی در دماغ به دیگران نظر کنند و از بالا به پایین و یا موضع اینکه« ببییند من جه شانی دارم که فلانی با من آشناست یا دوست من است و...، و شما این شان را ندارید.  » چنین چیزی برای من گاه و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : شأنی,غریب, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 13:06

الفاظی و حرفهایی هستند که وقتی از « بُنِ دندان »،« صمیم جان »، و « سویدای دل » نمی‌گوییم، انتظار غریبی نیست مخاطب هر چند ناتیزهوش، می‌فهمد؛ حرفهایی هستند که« تنها و تنها » باید از بن دندان، صمیم جان و سویدای دل و خالصانه گفت، اگر نگوییم چنانکه باید حرفهایی گفته نمی‌شود، زبانهایی خاموش می‌شود، چشمهایی فرومی‌پژمرد، دلهایی می‌فسرد و از یخشان قندیلهایی چند هزار ساله و سخت بجا می‌ماند، حرفهایی هست از بن دندان و صمیم جان و سویدای دل که اگر چنان گفته نشد آتشی می‌زنیم به جانی، برهوتی می‌شود دلی...  و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : دندان,بگفتش, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 13:06

در داستان اول از دفتر اول مثنویِ جلال‌الدین بلخی معروف به مولانا، آنجا که طبیبان از درمان« کنیزک » درمی‌مانند و عجزشان از درمان معلوم می‌شود، بیتی هست؛ تنها یک مصرعِ بیت ضرور است:  لیک کار از کار خیزد در جهان مفسران گزارندگان در شرح بیت و بخصوص این مصرع بسیار گفته‌اند، و همگی اتغاق نظر دارند که این مصرع بیانگر رابطه‌ی علی و معلولی است. کنیزک که محبوبِ پادشاهِ عارف‌مسلکِ داستان است-و همه می‌دانیم کنیزک عاشقِ زرگری است در بلاد دیگری-، با ظاهر شدن عجز طبیبان به سجده و دعا و تضرع نزد خدا پناه می‌برد و شفای کنیزک را از خدا طلب می‌کند. حالا قصه‌ی من: قریب به شش سال درمانِ سخت و دردهای هر باره‌ای ک و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : خیزد,جهان, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 13:06

روزی ما دوباره کبوترهای‌مان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت.  روزی که کمترین سرود  بوسه است ....  و قلب  برای زنده‌گی بس است.  روزی که معنای هر سخن دوست‌ داشتن است تا تو به خاطرِ آخرین حزف دنبالِ سخن نگردی.  روزی که آهنگِ هر حرف، زنده‌گی‌ست تا من به تاطرِ آخرین شعر رنجِ جُست‌وجوی قافیه نبرم.  روزی که هر لب ترانه‌یی‌ست تا کم‌ترین سرود، بوسه باشد.  روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی و مهربانی با زیبایی یکسان شود.  روزی که ما دوباره برایکبوتراهای‌مان دانه بریزیم...  و من آن روز را انتظار  حتا روزی که دیگر نباشم.  "احمد شاملو"  ۱۳۳۴ ----------- * شبی بود که جسم از درد فری و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز!...
ما را در سایت و خاتمة الکآبهْ: برایِ «سینِ» عزیز! دنبال می کنید

برچسب : روزی,دیگر,نباشم, نویسنده : 3genesis0 بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 13:06